درباره وبلاگ خدایا آنگونه زنده ام بدارکه نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که کسی به وجد نیایداز نبودنم آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
دوستانه
سه شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 7:33 :: نويسنده : دوستانه
وای ، باران؛
باران!
شیشه ی پنجره را باران شست.
از دل من امّا،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟!
آسمان سُربی رنگ
من درون قفس سرد ِاتاقم دلتنگ.
می پـَـرد مرغ نگاهم تا دور
ای، باران؛
باران؛
پـَـر ِمـُرغان نگاهم را شست.!.
کاش می فهمیدیم
قد راین لحظه که در دوری هم می راندیم
کاش می دانستیم راز این رود حیات
کاش می شد که کسی می آمد
باور تیره ی ما را می شست
و به ما می فهماند
دل ما منزل تاریکی نیست
اخم بر چهره بسی نا زیباست
بهترین واژه همان لبخند است
که ز لبهای همه دور شده ست
کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!!
قبل از آنی که کسی سر برسد
ما نگاهی به دل خسته ی خود می کردیم
شاید این قفل به دست خود ما باز شود
پیش از آنی که به پیمانه ی دل باده کنند
همگی زنگ پیمانه ی دل می شستیم
نظرات شما عزیزان:
|
|||
|